اینان کسانی هستند که زندگی [زودگذر] دنیا را به [بهای ازدست دادنِ] آخرتِ [اَبدی] خریدند، از این جهت نه عذابشان سبُک می گردد، و نه برای نجات از عذاب حمایتشان می کنند«86»
خداوند در قرآن کریم بارها زندگی دنیا را نکوهش کرده و به انسانها متذکر شده که « مبادا زندگی دنیا شمارا بفریبد» (لقمان _33) .دلیل این نکوهش این است که قرآن به انسانها زندگی و حیاتی وعده کرده که زندگی دنیا در مقابل آن بسیار بی ارزش است و نباید آنرا به زندگی دنیا فروخت.خدا در آیه 38 سوره توبه درباره نسبت دنیا و آخرت میفرماید :« آیا به زندگی دنیا در مقابل آخرت راضی شده اید؛ بااینکه کالای زندگی دنیا در مقابل آخرت ناچیز است؟!» ❣در حدیثی از پیامبر میخوانیم:« نسبت دنیا به آخرت مثل این است که یکی از شما انگشت خود را به دریا زند و سپس بیرون آورد.پس ببیند چه مقدار ( از آب دریا) را با آن برداشته است؟!؟»
در حدیثی از امام علی (ع) آمده است:
« آیا آزاده ای نیست که ای ته مانده ی دنیا را برای آنانکه درخور آن اند،بیفکند؟! هر آینه جانهای شما را بهایی جز بهشت نیست؛ پس خود را جز به آن مفروشید.»
چنانکه در آیه 32 سوره اعراف میفرماید:
بگو: چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگان خود آفریده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟بگو اینها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده اند (اگرچه دیگران با آنها مشارکت دارند ولی) در قیامت ،خالص( برای مومنان) خواهد بود.این چنین آیات خود را برای کسانی که آگاهند شرح میدهیم.
تقلید کورکورانه یا عالمانه
آیات 75تا79 سوره بقره،یهودیان را به دو گروه تقسیم میکند:گروه یکم ،کتاب آسمانی خود را میخواندند ،ولی آنرا بنا به میل خود مینوشتند و تحریف میکردند و گروه دوم ،خواندن و نوشتن بلد نبودند و از کتاب آسمانی جز همان تحریف ها و دروغهایی که گروه یکم به آنها میگفتند چیزی نمیدانستند.در ذیل این آیه، نقل شده است:« مردی به امام صادق عرض کرد : بااینکه عوام یهود اطلاعاتی از کتاب آسمانی خود جز از طریق عالمانشان نداشتند،چگونه خداوند آنها را به خاطر تقلید از علما و پذیرش آنانا مذمّت میکند؟!
آیا عوام یهود با عوام ما که ازعلمای خود تقلید میکنند ،تفاوت دارند؟
امام فرمود:« عوام ما و عوام یهود،از یک جهت فرق دارند و از جهتی مانند هم هستند .از آن جهت که مانند هم هستند ،خداوند عوام ما را نیز مذمت کرده؛ همانگونه که عوام یهود را نکوهش فرموده است.فرق آنها این است که عوام یهود از وضع علمای خود آگاه بودند و میدانستند که آنها به صراحت دروغ میگویند،حرام و رشوه میخورند و احکام خدا را تغییر میدهند.آنها با وجدان خود این حقیقت را دریافته بودند که چنین اشخاصی فاسق اند و جایز نیست سخنان آنها را درباره خدا و احکام او بپذیرند و گواهی آنها را درباره پیامبران قبول کنند.به این دلیل، خداوند آنها را نکوهش کرده است.اگر عوام ماهم از علمای خود،فسقِ آشکار و تعصب شدید و حرص به دنیا و اموال حرام ببینند و از آنها پیروی کنند ،مثل یهود خواهند بود که خداوند آنها را بخاطر پیروی از علمای فاسق نکوهش کرده است.»
سپس امام فرمود:«عوام باید از دانشمندانی تقلید کنند که پاکی روح خود را حفظ میکنند،دین خود را نگه میدارند و مخالف هوی و هوس و مطیع فرمان خدا هستند.»
ذیل جمله « و به مردم نیک بگویید» از این آیه ،از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود:« با مردم سخن بگویید و جز خیر و خوبی نگویید و تا ندانسته اید که چه سخنی خوب است، آنرا به زبان نیاورید.»در روایتی از امام باقر (ع) میخوانیم:
بهتر از آنچه دوست دارید با شما سخن بگویند، با مردم سخن بگویید.
در روایتی از امام رضا (ع) چنین مضمونی نقل شده که : مردی از بنی اسراییل ، یکی از نزدیکانش را کشت و جنازه او را بر سر راه یکی از طایفه ها انداخت.سپس همراه گروهی برای خونخواهی همان مقتول به نزد موسی رفت.و از او خواست که قاتل را معرفی کند.موسی گفت: گاو ماده ای برایم بیاورید،گفتند: آیا ما را مسخره میکنی؟! موسی فرمود :" به خدا پناه میبرم از اینکه از جاهلان باشم."
اگر آنها گاوی آورده بودند به زحمتهای بعدی نمی افتادند ولی آنها سخت گرفتند و خداوند نیز بر آنها سخت گرفت.گفتند از خدا بخواه برای ما روشن کند که این گاو چگونه گاوی باشد،موسی گفت: که خداوند میفرماید:" گاو ماده ای که نه پیر و نه از کار افتاده باشد و نه بکر و جوان..."سرانجام آن گاو را نزد جوانی از بنی اسراییل یافتند.جوان گفت: من گاوم را جز به یک پوست پر از طلا نمیفروشم.آنرا خریداری کردند و به دستور موسی ذبحش کردند .قسمتی از گوشت آنرا به بدن مرده زدند . مقتول زنده شد.و قاتل خود را معرفی کرد.
موسی به اصحابش فرمود:ماجرای گاو ماده از این قرار است.که
جوانی نیکوکار که به پدرش احترام بسیار میگذاشت ، روزی برایش معامله پرسود پیش آمد و نزد پدرش رفت تا کلید صندوق یا اتاق را از او بگیرد؛ اما چون پدرش خواب بود، او را بیدار نکرد و از آن معامله صرف نظرکرد.پدرش که از آن ماجرا خبردار شد،به او آفرین گفت و آن گاو ماده را به او هدیه داد.سپس حضرت موسی فرمود: "به نیکوکاری بنگر که چگونه به اهلش میرسد."
مسلماً كسانى كه [به ظاهر] ايمان آوردند ، و يهودىها و نصرانىها و صابئىها هر كدامشان [از روى حقيقت] به خدا و روز قيامت ايمان آورند و كار شايسته انجام دهند ، براى آنان نزد پروردگارشان پاداشى شايسته است ، نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين شوند .«62»
آیا پیروی از هر آیینی مایه نجات است؟
گاهی دیده میشود که برخی براساس این آیه ، برحقانیت آیینهای دیگر استدلال میکنند.و مدعی میشوند که از نظر قرآن، هر انسانی از هر یک از آیه های یاد شده در این آیه پیروی کند ، در قیامت نجات خواهد یافت؛ اما باید توجه داشت که این آیه به انتقاد برخی اندیشه های سستِ ملل یهود و نصاری پرداخته است.طبق آیات متعدد قرآن آنها معتقد بودند که خود امت برگزیده و نژاد و مردمانی هدایت یافته و تافته جدا بافته از انسانهای دیگرند.خویش را فرزندان و دوستان خداوند میدانستند و معتقد بودند سرای آخرت مخصوص آنهاست و اگر هم به جهنم روند بجز مدت کوتاهی در آن نخواهند ماند.این آیه در پاسخ به این عقیده انحرافی ، باندای جهانی میفرماید که تمام انسانها در پیشگاه خدا یکسان هستند و هیچ گروهی برگروه دیگر برتری ندارند.و تنها داشتن نام مسلمان یا یهودی یا نصرانی و غیره باعث رستگاری نمیشود.بلکه اساس رستگاری در قیامت اینست که انسان براستی از صمیم قلب ایمان آورد و آنرا با عمل صالح توام کند .بنابراین این آیه هرگز ناظر به این نیست که تمام شرایع رسمیت دارند و بشر در انتخاب هر کدام از این راهها آزاد است؛ بلکه هدف آیه ،ابطال خودبرتربینی و بی پایه شمردن الفاظی به نامهای یهودیت و ... است .پس نمیتوان از آیه نظریه ی صلح کلی را استفاده کرد و مدعی شد که پیروان تمام مذاهب و مسالک اهل نجات اند و برای اینکه مشخص شود قرآن پیروی از کدام آیین را مایه نجات میداند،باید به آیات دیگر _ مانند آیه ی 85 سوره آل عمران _ مراجعه کرد.
و [ياد كنيد] هنگامى كه از شما [بر پيروى از حق] پيمان گرفتيم ، و كوه طور را بالاى سرتان برافراشتيم ، [و گفتيم آنچه را [از آيات كتاب آسمانى] به شما دادهايم ، با قدرت دريافت كنيد ، و آنچه را در آن است [براى اجرا كردن] به ياد داشته باشيد تا پرهيزكار شويد .«63»
علت قرار دادن کوه در بالای سر بنی اسراییل:
هدف ازقرار دادن کوه در بالای سر بنی اسراییل ،ترساندن آنها از قدرت عظیم الهی و دعوت آنها به عمل به دستورهای خداوند بوده است.در این دعوت البته اکراه و اجباری نبوده و هدف از آن ،نشان دادن قدرت عظیم الهی به آنها بوده است؛ چرا که اگر قرار دادن کوه در بالای سر بنی اسراییل موجب اکراه و اجبار میشد،می بایست بیشتر معجزات حضرت موسی موجب اکراه و اجبار مردم به دین داری میگردید؛ درحالیکه قرآن میفرماید که آنها پس از دیدن همه معجزات شگفت انگیز ،بازهم ایمان نیاوردند؛ چنانکه در آیه بعد میفرماید:« آنها پس از این واقعه نیز باز روی گردان شدند.» برای اطلاع بیشتر ر.ک.به:توضیح آیه 171سوره اعراف.
و [ياد كنيد] هنگامى كه گفتيم : به اين شهر [بيت المقدس] وارد شويد ، و از نعمت هاى آن هر چه خواستيد فراوان و گوارا بخوريد و از دروازه [شهر يا درِ معبد] سجدهكنان درآييد و بگوييد : [خدايا ! خواسته ما] ريزش گناهان ماست ، تا گناهانتان را بيامرزيم و به زودى [پاداش] نيكوكاران را بيفزايم .«58»
از امام صادق روایت شده که فرمود: «نحن باب حطّتکم» بدین مفهوم که ما برای شما همچون دری هستیم که بنی اسراییل میبایست از آن وارد میشدند و «حطه» میگفتند تا گناهانشان بخشیده شود و پاداش الهی را دریافت کنند و اگر مسلمانان هم میخواهند مشمول آمرزش و رحمت الهی قرار گیرند ،باید به ولایت اهل بیت اعتراف کنند و به حریم محبت آنها وارد گردند.
و [ياد كنيد] هنگامى كه گفتيد : اى موسى ! ما هرگز بر يك نوع غذا صبر نمىكنيم ، بنابر اين از پروردگارت بخواه تا از آنچه زمين مىروياند از سبزى و خيار و سير و عدس و پيازش را براى ما آماده كند . [موسى] گفت : آيا شما به جاى غذاى بهتر ، غذاى پستتر را مىخواهيد ؟ ! [اكنون كه چنين درخواست ناروايى داريد] به شهرى فرود آييد كه آنچه خواستيد ، براى شما آماده است . و [داغِ] خوارى و بيچارگى بر آنان زده شد و به سبب خشم خدا دچار سقوط معنوى شدند ؛ اين [خوارى و سقوط] به خاطر آن بود كه آنان همواره به آيات خدا كفر مىورزيدند و پيامبران را از روى ستم مىكشتند ؛ اين [كفرورزى و كشتن پيامبران] به علت آن بود كه [از فرمانِ من] سرپيچى نمودند و پيوسته [از حدود حق] تجاوز مىكردند .«61»
گفته اند یهودیان ،بسیاری از پیامبران را باروشهای گوناگون از قبیل سربریدن ،زنده در چاه انداختن،در دیگ جوشان سوزانیدن و ... کشتند و غیر از آن واسطه ی کشتن بسیاری از پیامبران به امر پادشاهان و به دست کفار و مشرکان گردیدند.
و خدا همه نامها [ىِ موجودات] را به آدم آموخت ؛ سپس [هويت و حقايق ذات موجودات را] به فرشتگان ارائه كرد و گفت : مرا از نامهاى ايشان خبر دهيد ، اگر [در ادعاى سزاوار بودنتان به جانشينى] راستگوييد .«31»
علم اسماء:
برخی گفته اند منظور،علم لغات است ؛درحالیکه دانستن مشتی لغت هرگز سرچشمه چنین فضیلتی نمیتواند باشد.بعضی گفته اند منظور،اسامی حجتهای الهی بویژه ائمه معصومین(ع)است که ارواحشان از قبل آفریده شده بود.
بسیاری از مفسران گفته اند:منظور از اسم در اینجا مسمی است؛یعنی خداوند تمام علوم مربوط به زمین و آسمان و انواع ساختنیها واستخراج معادن و کاشتن درختان و خواص و منابع آنها را به آدم تعلیم داد؛یا در طبیعت واستعداد اوبطور فشرده قرار داد.
در حدیثی از امام صادق (ع)در تفسیر این آیه میخوانیم که :"منظور ،تمام زمینها ،کوهها و دره ها وبستر رودخانه هاست.سپس به فرشی که زیر پایش گسترده بود ،نظر افکند وفرمود که این فرش هم از اموری بوده که خدابه آدم تعلیم داده"
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه آورده:"اسمائی که خدا به آدم تعلیم کرد،موجودات عالیه ای بودند محجوب به حجاب غیب که هر اسمی در این جهان به خیر وبرکت آنها نازل شده و از نورانیت آنها بهره میگیرد"
گفتيم : اى آدم ! تو و همسرت در اين بهشت سكونت گيريد و از هر جاى آنكه خواستيد فراوان و گوارا بخوريد ، و به اين درخت نزديك نشويد كه [اگر نزديك شويد] از ستمكاران خواهيد شد .«35»
بهشت آدم:
بهشت آدم،یکی از باغهای پرنعمت وروح فزای یکی از مناطق سرسبز زمین بودهاست؛زیرا اولا
بهشت موعود قیامت نعمتی جاودانی است که بیرون رفتن از ان ممکن نیست.
ثانیا نه ابلیس آلوده و بی ایمان در آن راهی دارد نه وسوسه های شیطان ونه نافرمانی خدا
امام صادق (ع)در این باره فرموده:"بهشت آدم،باغی از باغهای دنیابود که خورشید وماه بر آن میتابید و اگر بهشت جاویدان بود ،هرگز آدم از ان بیرون رانده نمیشد."
از اینجا روشن میشود منظور از هبوط و نزول آدم به زمین،نزول مقامی است نه مکانی.
این آیه شریف میفرماید که دو چیز آتش جهنم را شعله ور میکند: انسانها و سنگها .
مراد از سنگها در این آیه،بتهای سنگی ست که بجای خدا پرستیده میشدند؛چنانکه قران خطاب به مشرکان در آیه 98 سوره انبیاء میفرماید:« شما و آنچه از غیر خدا میپرستید،هیزم جهنم خواهید بود.» نکته بسیار مهم این آیه اینست که میفرماید:" برخی از انسانها هیزم جهنم هستند." این نشان میدهد که افکار و اعمال ناپسندی که از انسان سر میزند و خود او و دیگران را آلوده میکند ، درقیامت بصورت آتشی از وجودش شعله ور خواهد شد.و خودش و دیگر کسانی را که گمراه کرده است ،خواهد سوزاند ؛ چنانکه درباره جهنم در آیات 6 و 7 همزه آمده است:" آتش برافروخته ی خداوند که از دلها زبانه میکشد." «و قود » چیزیست که استعداد شدید اشتعال دارد.درروز قیامت ،انسانهایی هستند که چنین استعدادی را در دنیا کسب کرده و چونان سنگ کبریت و گوگرد شده اند که آتش را در درون خود نهفته و آمده دارند.و از درونشان برای دیگران نیز وسیله سوختن حمل میکنند و این همان جهنمی است که در دنیا برای خود افروخته اند.از این رو در آخر آیه میفرماید:" برای کافران آماده شده است." یعنی جهنم پیشتر آمده شده و آنان خود را همچون سنگ گوگرد و کبریت ،آماده سوختن کردند .از امیرالمومنین علی (ع) در ذیل این آیه نقل شده است:" ای شیعیان ما ، تقوای الهی داشته باشید و بپرهیزید از اینکه هیزم آن آتش باشید و اگر چه شما نسبت به خدا کافر نیستید ،با پرهیز از ظلم به برادران مومنتان،خود را از شر آن آتش در امان نگه دارید."
کلمه شیطان به معنای دور شده از خیر و خوبی و موجود شرور است.این نام مخصوص ابلیس نیست.ولی چون او به شدت از رحمت خدا رانده و دور شده و مظهر شرارت و دوری از خیر است،به حق می توان او را شیطان خواند.خداوند در آیه 112سوره انعام میفرماید:"اینچنین در برابر هر پیامبری،دشمنی از شیطانهای انسانی و جنی قرار دادیم.آنها بطور سری ( و درِ گوشی) سخنان فریبنده و بی اساس ( برای اغفال مردم) به یکدیگر میگفتند."
مراد از شیطان در این آیه ،سران کافران و منافقانند که در عقیده کفرآمیزشان با هم موافق ودر خلوتشان همدم و همراز یکدیگر.
در روایتی آمده که شخصی از امام رضا (ع) درباره این جمله که خدا آنها را مسخره میکند ،سوال کرد.امام فرمود :" خداوند مسخره نمیکند؛ولی آنها را به دلیل مسخره کردندشان مجازات میکند."
یعنی این مجازات،همان مسخره کردن آنهاست.
درقرآن ،هم معنای این عبارت وجود دارد؛ چنان که در آیه 194سوره بقره میفرماید:" هرکس به شما تجاوز کرد ،همانند آن بر او تعدی کنید ." این آیه شریف دستور میدهد که همانند تجاوزِ تجاوزگر او را مجازات کنید و سکوت نکنید؛نه اینکه هرطور که او تجاوز کرد (اعم از قتل و غارت و تجاوز به نوامیس و... ) شما نیز به او تجاوز کنید.
رزق به معنای بخشش مستمری ست که در اوقات معینی میرسد و گاه به نصیب و بهره نیز گفته میشود.بعضی نیز گفته اند که رزق به معنای اِنعام و بخشش مخصوصیست که مطابق مقتضای حال طرف و بر طبق حاجت او باشد.تا حیات و زندگیش تداوم یابد.جالب توجه اینکه معادل لغت رزق در فارسی ، واژه روزی است یعنی اِنعام و بخششی که هرروز می رسد و شامل حال افراد می شود.بایدتوجه داشت که رزق و روزی ،به مادیات و آب و نان خلاصه نمیشود؛ بلکه هرآنچه که انسان برای کمال خویش به آن نیاز داشته باشد،رزق است.بهمین دلیل در دعاهایی که از معصومین به ما رسیده است ،چیزهایی مانند:عقل کامل،علم سودمند،مال فراوان و حلال ،شخصیت والا،فرزند صالح و... بعنوان رزق از خدا طلب شده است.امام صادق (ع) علم را یکی از رزقهای الهی می داند و در ذیل این آیه می فرماید: « یعنی از آنچه که به آنها یاد داده ایم بین مردم نشر میدهند.» بنابراین ،تعلیم نیز نوعی انفاق است .
رحمان و رحیم دو صفت از صفات نیکوی الهی است.خداوند بارها خود را با این دو صفت معرفی کرده است.در معنای این دو کلمه و فرق آنها با هم گفته اند :« رحمان صیغه مبالغه و به معنای کثرت و فراوانی رحمت الهی است که شامل همه بندگان او _ اعمّ از مومن و کافر _ می شود. و رحیم صفت مشبه و بیانگر رحمت جاودان و نعمت دائمی خداوند است که ویژه ی بندگان مومن است.»
از پیغمبر گرامی اسلام روایت شده است:« خداوند یکصد رحمت دارد و یکی از آنها را به زمین فرو فرستاده و بین مخلوقاتش تقسیم کرده است.که مخلوقات باهم مهربانی میکنند و بیکدیگر مهر میورزند.نودو نه رحمت دیگر را برای خود نگه داشته و زمان ظهور آن را عقب انداخته است و با آن نودو نه رحمت در روز قیامت بر بندگانش رحم میکند .»
It is not their meat or blood that reaches God: It is the fealty of your heart that reaches him. That is why He has subjugated them to you that you may glorify God for having shown you the way. So give glad tidings to those who are doers of good«37»
هرگز گوشتهايشان وخونهايشان به خدا نمىرسد، بلكه تقواى شما به او مىرسد . اينگونه آنها را براى شما مسخّر كرد تا خدا را به [شكرانه] اينكه هدايتتان كرد به بزرگى ياد كنيد ؛ و نيكوكاران را [به لطف و رحمت خدا] مژده ده .
تفسیرآیه 37سوره حج:
فلسفه قربانی کردن:این آیه پاسخی به این سوال است که آیا خدا به قربانی نیاز دارد و اصولا فلسفه قربانی کردن چیست.این آیه بیان میدارد که خدا نیازی به قربانیان حج گذاران ندارد؛بلکه هدف این است که آنان با پیمودن مدارج تقوا، در مسیر یک انسان کامل قرار گیرند و روز به روز به خدا نزدیکتر شوند.همه عبادات برای انسانها کلاس تربیت است.قربانی ،درس ایثار،فداکاری،گذشت و آمادگی برای شهادت در راه خدا را به انسان می آموزد و درس کمک به نیازمندان و مستمندان را با توجه به اینکه از خون نمیشود استفاده کرد،این تعبیر که خون آنها نیز به خدا نمیرسد،اشاره به اعمال زشت اعراب جاهلی ست که هرگاه حیوانی را قربانی میکردند،خون آنرا بر سر بتها و گاه بر در و دیوار کعبه میپاشیدند و بعضی از مسلمانان ناآگاه بی میل نبودند که در این برنامه خرافی از آنها تبعیت کنند.این آیه نازل شد و آنها را نهی کرد.متاسفانه هنوز هم این رسم جاهلی در بعضی از مناطق وجود دارد که هرگاه بخاطر ساختن خانه ای قربانی میکنند،خون آنرا برسقف و دیوار آن میپاشند و حتی در ساختن بعضی مساجد نیز این عمل خرافی را که مایه آلودگی مساجد است انجام میدهند.
Every soul will know the taste of death. You will get your recompense in full on the Day of Resurrection; and he who is spared the Fire and finds his way to Paradise will meet his desire. As for the life of this world, it is nothing but a merchandise of vanity.185
هر كسى مرگ را مىچشد ؛ و بدون ترديد روز قيامت پاداشهايتان به طور كامل به شما داده مىشود . پس هر كه را از آتش دور دارند و به بهشت درآورند مسلماً كامياب شده است ؛ و زندگى اين دنيا جز كالاى فريبنده نيست .«آیه 185سوره آل عمران»
گفتارى پسنديده [در برابر تهيدستان] و گذشتى [كريمانه نسبت به خشم و بد زبانى مستمندان] بهتر از بخششى است كه دنبالش آزارى باشد ، و خدا بىنياز و بردبار است .«263»
Saying a word that is kind, and forgiving is better than charity that hurts. (Do not forget that) God is affluent and kind.263
The life of this world is nothing but diversion and play, but the abode of the Hereafter is indeed Life (itself), had they known
و این زندگی دنیا جز سرگرمی و بازی نیست و بی تردید سرای آخرت، همان زندگی [واقعی و ابدی] است؛ اگر اینان معرفت و دانش داشتند [دنیا را به قیمت از دست دادن آخرت برنمی گزیدند.] (۶۴)
those who take the faithless for allies instead of the faithful. Do they seek honour with them? [If so,] indeed all honour belongs to Allah
همانها كه كافران را به جاى مؤمنان، دوست خود انتخاب مىكنند. آيا عزت و آبرو نزد آنان مىجويند؟ با اينكه همه عزتها از آن خداست؟!
(سوره نساء/آیه 139)
تفسیر آیه 139 سوره نساء:
عزت نزد خداست؛ نه دشمنان خدا:این آیه به همه مسلمانان هشدار میدهد که عزت خود را در همه شئون زندگی _ اعم از شئون اقتصادی ،فرهنگی،سیاسی و مانند آن _ در دوستی با دشمنان اسلام نجویند؛ بلکه تکیه گاه خود را ذات پاک خداوند قرار دهند که سرچشمه همه عزتهاست.غیرخدا از دشمنان اسلام ،نه عزتی دارند که به کسی ببخشند و نه اگر می داشتند ،سزاوار اعتماد بودند؛زیرا هر روزی که منافع آنها اقتضا کند،فورا صمیمی ترین متحدان خود را رها میکنند و بسراغ کار خویش میروند که گویی هرگز با هم آشنایی نداشته اند؛حتی در بسیاری از موارد حاضرند دوستان خود را فدا کنند تا به منافع خویش برسند؛چنان که تاریخ معاصر ،شاهد بسیار گویای این واقعیت است.
✿
مقام معظم رهبری:
اگر من امروز رهبر انقلاب نبودم،رییس فضای مجازی کشور میشدم!
رایانه ها و فضای مجازی و سایبری که الان در اختیار شماست،
اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید ،میتوانید یک کلمه حرف درست خودتان را
به هزاران مستمعی که شما را نمیشناسند ،برسانید!
این فرصت فوق العاده ای است؛
مبادا این فرصت را ضایع کنید !
اگر ضایع شد خداوند متعال از من و شما روز قیامت سوال خواهد کرد!
1391/7/20
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
مشکل کارهای ما اینه که برای رضای همه کار میکنیم،جز خدا"شهیدابراهیم هادی"
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
شهادت تیر و ترکش نیست؛آنروز که خدا را باهمه چیز و در همه جا دیدیم و نشان دادیم،شــــــهـــیــــد شده ایم
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
در زمین عشـــقـــی نیست که زمینت نزند،آســمــــان را دریاب
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
تنها و تنها خــــــداست که می ماند